"بسم رب الکعبه"
" فزت و رب الکعبه "
امشب این دل یاد مولا می کند
لیلة القـدر است و احیا می کند
مولود خانه ی خدا ، محبوب خدا، به سوی خانه ی خدا قدم بر می دارد.
دیوار ها دستان ترک خورده شان را بالا آورده اند تا در هیاهویرفتن او تلاشی برای ماندن کرده باشند.
کوچه های آشنای کوفه اشک می ریزند، مناجات عاشقانه یمولا ریسه های نورانی این کوچه های تاریک بود و قدم های مهربانشفرش باشکوه خاک.
شب های کوفه حجله حجله از آفتاب حضور او نورانی می شد.
وقتی انبان سخاوت بر دوش، دستان نیاز را سیراب می کردکوفه که دردهایش را بر شانه های این مردسبک می کرد وتنهایی هایش با حضور او مانوس بود.
کوفه بر قامت مولا ایستاده بود، بی آنکه یکبار از خود بپرسد
این کیست که مرا اینچنین تاب آورده است؟این کیست که ناله ی یتیمان مرا پاسخ دادهو نگذاشته هیچ تهیدستی بی پناه بماند.
او می آید، تنها، استوار، خود، تنها سایه سار وسعت خویشاست.
او نیامده بود که بماند...او پرنده ترین نسل آدم بود چگونه می توانستدر اسارت خاک بماند؟
زهراگین ترین شمشیر به دستان شقی ترین انسان انتظار او را می کشید.
انتظار حیدر خیبر شکن را
باید برود.
پس ضربت شمشیر را مرهم زخم هایش می داند.
اگر چه هیچکس معنای لبخند مولا در خضاب خون سرش و سرودن"فزت و رب الکعبه" را نتوانست بفهمد !!!
اگر چه هیچکس نتوانست لذت مرگ را در نظر مولا درک کندکه مولا چرا انتظار مرگ را می کشید!
فرارسیدن سالروز شهادت مولی الموحدین امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) را به عموم مسلمین و همچنین شما بازدیدکننده گان عزیز، تسلیت عرض می کنم .
التماس دعا
نظرات شما عزیزان: